محل تبلیغات شما

تحلیل تکنیکی به معنی بررسی نوسانات قیمت سهام در گذشته است که به کمک نمودار و به منظور پیش بینی حرکت آتی بازار انجام می گیرد. در این نوع تحلیل سعی می شود از روند قیمت یک سهم در گذشته ، آینده آن پیش بینی شود.

تحلیل تکنیکی را می توان برای هر نوع کالا یا شاخص یا سهام و غیره بکار برد. اساس این نوع تحلیل ها ریاضیات می باشد که در چارت و اندیکاتور خلاصه می شود.

یک تحلیل گر تکنیکی معتقد است که همه اطلاعات یک سهام یا یک ارز در سابقه قیمت آن نهفته است و از روند حرکت قیمت، می توان آینده آنرا پیش بینی نمود. تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالائی داشته و به ما این امکان را می دهد که در مدت کوتاهتری نسبت به تحلیل پایه ای (فاندامنتال)، تعداد خیلی بیشتری سهام را مورد مطالعه وبررسی قرار بدهیم.

تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و ی ( بر عکس تحلیل بنیادی) ندارد.

در حال حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد. مزیت این نوع تحلیل در سرعت عمل آن است و می توان در مدت کوتاهی چندین نوع ارز یا قیمت سهام چندین شرکت را بررسی کرد ولی تحلیل فاندامنتال همین تعداد ارز یا سهام، بسیار وقت گیر خواهد بود.

اساس تحلیل تکنیکی از ابتدا ترکیب کاملی نبود بلکه به مرور در ابتدای قرن بیستم، داو (Dow) نظریه ای را بنیان گذاری کرد که بعدها با کنار هم قرار دادن اجزایی از میان نوشته های چار داو در طی چندین سال تکمیل شد. و به عنوان تحلیل تکنیکی نوین شناخته شد.

از میان قضیه های نقل شده از داو سه تا از آنها برجسته می باشند:

1- همه چیز در نوسان قیمت خلاصه می شود.

مهمترین اصل تحلیل تکنیکی همین است. هر عاملی که بر قیمت سهام تاثیرگذار باشد، چه اقصادی وچه ی و یا روانشناختی به نوعی بر قیمت سهام اثر خواهد داشت و در نمودار منعکس خواهد شد. به عبارتی هر تغییر قیمتی همراه با یک محرك خارجی است و این امر وم بررسی دقیق نوسان قیمت و تحلیل آنرا نشان می دهد. پس با تحلیل نمودن نمودار قیمت ، بازار خودش را به تحلیل گر نشان می دهد و آینده آن قابل پیش بینی خواهد بود.

این منطق در تضاد با تحلیل بنیادی است، زیرا در تحلیل پایه ای به چرایی عوامل توجه می شود و پس از تحلیل عوامل تاثیرگذار، روند حرکت بازار بدست می آید. به عنوان مثال ، اگر تقاضا بیش از عرضه باشد تحلیل گر بنیادی خواهد گفت که قیمت بالا می رود در حالیکه چارتیست با دیدن رشد قیمت خواهد گفت که تقاضا بیشتر از عرضه بوده است.

2- قیمت در یک روند ( ترند) حرکت می کند.

پیش فرض فوق اساس همه متد های تحلیل تکنیکی است. وقتی نوسانات بازار با روند مطابقت داشته باشد، این حرکت قابل تحلیل است و برعکس ، یک بازار آشفته را نمی توان تحلیل کرد. با مسلم دانستن اینکه حرکت قیمت، ناشی از روند است دو مطلب قابل ذکر است.

اول اینکه روند جاری با احتمال بیشتری ادامه خواهد یافت و قیمت به محدوده قبلی باز نخواهد گشت، به استثنای بعضی بی نظمی ها در حرکت بازار. 

دوم اینکه روند جاری ادامه خواهد یافت تا زمانیکه روند مخالف جایگزین آن شود.

3- تاریخ تکرار می شود.

تحلیل تکنیکی و پویایی بازار رابطه نزدیکی با روانشناسی انسان دارد. بنابراین، الگوهای گرافیکی قیمت در صد سال اخیر شناسایی و تقسیم بندی شده اند تا حالات روانشناسانه بازار را نمایش بدهند. اول از همه ، این الگوها وضعیت روانی حاکم بر بازار را نشان می دهند که آیا بازار صعودی ویا نزولی است.

این الگوها در گذشته بوده واکنون هم می تواند استفاده شود چون اساس آن بر روی روانشناسی انسان است که در طول سالها بدون تغییر مانده است. حال ما عبارت تاریخ تکرار می شود را به این صورت بیان می کنیم که گذشته چراغ راه آینده است یعنی بررسی نوسانات قیمت در گذشته آینده بازار را به ما نشان می دهد.

توانائی های تحلیل تکنیکی

1- استفاده از این روش در تمامی نمودارها : یک تحلیلگر تکنیکال می تواند از استراتژی خود در تمام بازارها و روی تمام چارتها استفاده کند ( مانند قیمت جهانی فات پایه، محصولات شیمیایی و غذایی و شاخصهای سهام ) و این یکی بزرگترین نقاط قوت این نوع تحلیل می باشد. درصورتی که تحلیلگران فاندامنتال فقط می توانند از نتیجه بررسی اطلاعات و صورتهای مالی خود در بازار مربوطه استفاده نمایند و این ناشی از حجم زیاد این اطلاعات می باشد.

2- تمرکز روی قیمت : اگر هدف پیش بینی قیمت آینده است ، متمرکز شدن روی تغییرات قیمت منطقی است. تغییرات قیمت معمولا بر روش بنیادی پیشی میگیرند. با تمرکز بر قیمت تحلیلگران بطور اتوماتیک به آینده توجه میکنند. بازار بعنوان یک شاخص رهبر در نظر گرفته میشود و میتوان گفت که شرایط 6 تا 9 ماه آینده را تعیین میکند. برای همراهی با بازار لازم است که تغییرات قیمت را بطور دقیق زیر نظر داشت. راهنمایی ها و نشانه ها معمولا قبل از تغییرات مهم ظاهر میشوند. یک تحلیل گر معمولا به دوره های خرید در کف بعنوان گواهی بر ترقی قریب الوقوع سهم نگاه کرده و همچنین دوره های فروش در سقف را بعنوان شاهدی برای یک دوره رکود در شرف وقوع در نظر میگیرد.

3- حمایت / مقاومت : آنالیز اولیه و ساده نمودار های قیمت میتواند در تشخیص درجه حمایت یا مقاومت مفید باشد . این پارامترها معمولا توسط دوره های تراکم (

محدوده داد و ستد ) که قیمت ها در یک محدوده مشخص تغییر میکند مشخص میشوند . این مطلب گویای این است که قوای متقابل عرضه و تقاضا به تعادل رسیده اند

و داد و ستد به بن بست رسیده است.وقتی قیمت از این محدوده خارج میشود نشان دهنده این است که عرضه یا تقاضا شروع به رشد کرده و بر دیگری فائق آمده است .اگر قیمت بالاتراز حد بالایی محدوده قیمت برود نشاندهنده آن است که تقاضا برنده شده و اگر از حد پایینی خارج شود عرضه افزایش یافته است .

4- پیشینه قیمت بصورت تصویری : حتی برای تحلیل گران بنیادی با تجربه و کارآزموده نیز یک نمودار قیمت ، حاوی اطلاعات مفیدی است . نمودار قیمت یک شرکت ، نشاندهنده یک نمودار تصویری و گویا ازروند قیمت سهام آن شرکت در طول یک بازه زمانی است . نمودار بسیار گویاتر و خواناتر از یک جدول اعداد است . در اکثر نمودارهای قیمت ستونهای حجم معاملات در پایین نمودار آورده میشوند . با استفاده از این نمودار میتوان براحتی موارد زیر را تشخیص داد :

واکنشهای قبل و بعد از اتفاقات مهم 

نوسانات گذشته و حال 

حجم و مبلغ معاملات گذشته 

وضعیت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار 

5- تسهیل در تشخیص زمان خرید : تحلیل تکنیکال کمک زیادی در تشخیص زمان خرید میکند . برخی تحلیل گران ، روش بنیادی را برای شناسایی سهام مناسب جهت خرید و روش تکنیکال را برای تشخیص زمان خرید بکار می برند . این نکته کاملا واضح است که زمان مناسب خرید ، نقش مهمی در عملکرد دارد . روش تکنیکال میتواند در تشخیص تقاضا (حمایت) یا عرضه (مقاومت) و همچنین زمان خروج از بازار مفید واقع شود .مشخصا انتظار برای خروج از بازار در نرخ هایی بالاتر از نرخ های عرضه گسترده و یا خرید در نرخ هایی در نزدیکی نرخ های حمایتی میتواند بازده را بهبود بخشد .

دانستن سابقه تاریخی قیمت یک سهم مهم است . اگر شما سهمی را در دو سال گذشته به عنوان یک سهم عالی ارزیابی می کرده اید ولی روند سهم در این مدت ثابت بوده است معلوم می شود بازار سهام نظر دیگری دارد . اگر سهمی به اندازه زیادی رشد داشته باید گوش به زنگ برگشت رو به عقب آن سهم بود . یا اگر سهمی از حد مورد انتظار بیشتر افت نموده شاید این ارزش را داشته باشد که آن را در این قیمت بخرید و منتظر روند رو به رشد آن بمانید .

معایب تحلیل تکنیکی

1- عدم توانائی برای ارزشگذاری بر سهام تازه وارد : از جمله معایب تحلیل تکنیکی می توان به دشواری در گردآوری اطلاعات و ایجاد زیر ساختهای نرم افزاری جهت استفاده از نمودارهای قیمتی سهام اشاره کرد.همچنین تحلیل تکنیکال در بررسی سهام جدید الورود (تازه عرضه شده) بدلیل عدم وجود اطلاعات گذشته قیمتی سهم ناتوان است.

2- تمایلات و سلایق تحلیل گر : همانند تحلیل بنیادی ، تحلیل تکنیکال ذهنی بوده و علایق و سلایق شخصی تحلیل گر در آنالیز تاثیر گذار است . در نظر داشتن این مطلب در هنگام آنالیز یکنمودار مهم است . اگر تحلیل گر روی سهمی خاص تعصب داشته باشد کل تحلیل وی تحت تاثیر این اعمال سلیقه قرار خواهد گرفت و باید این نکته را در نظر داشت همچنین چنانچه تحلیل گر نسبت به یک سهم بدبین باشد نتیجه تحلیل احتمالا انتظار روند نزولی برای آن سهم خواهد بود .

3- امکان تفاسیر مختلف: علاوه بر موضوع تمایلات شخصی تحلیلگر، باید این واقعیت را پذیرفت که تحلیل تکنیکال را می توان به روش های مختلف تفسیر نمود . علی رغم اینکه استانداردهایی وجود دارد ولی خیلی وقتها دو تحلیل گر با نگاه به یک نمودار به دو دیدگاه متفاوت و جهت گیری مخالفی میرسند ! هر دو نیز میتوانند دلایل منطقی بیاورند و بر سر تحلیلشان اصرار کنند و دلایلی مبنی بر درست بودن تحلیلشان ارایه دهند . در حالیکه این موضوع میتواند نا امیدکننده باشد ، بنظر میرسد تحلیل تکنیکال تا اندازه ای مثل علم اقتصاد بیشتر شبیه هنر است تا علم. اینکه نیمه پر یا خالی لیوان را ببینیم بستگی به نظر بیننده دارد .

4- پشیمانی بازار و سرمایه گذاران : تمامی الگوها و علایم خرید و فروش با روش تکنیکال همیشه درست از آب در نمی آید. زمانی که به مطالعه روش تکنیکال می پردازید دست آخر به یک مجموعه شاخصها و الگوهای چارتی میرسید که باید با یکسری قوانین هماهنگ شوند. قوانین تکنیکی همیشه صدق نمی کنند و میتواند تحت تاثیر پارامترهای دیگر مثل حجم و ارزش معاملات قرار بگیرد. یک نمودار میانگین 50 روزه ممکن است برای تشخیص نقاط حمایت / مقاومت شرکت بانک پارسیان بسیار خوب کار کند ولی نمودار میانگین 70 روزه برای سهم بانک ملت ممکن است بهتر کار کند . درست است که خیلی از مبانی تحلیل تکنیکال کلیت دارند، سهام هر شرکت مشخصات و خصوصیات خاص خود را داراست . ممکن است این قانون برای یک سهم کار کند و برای دیگری موثر نباشد .

تفاوت تحلیل تکنیکی و بنیادی

در روش بنیادی هدف تعیین عوامل تاثیر گذار بر ارزش

ذاتی فعلی و آینده سهام با تاکید بر بنیادهای اقتصادی و

عوامل درونی شرکت می باشد.

در روش تکنیکی هدف مطالعه مکانیزمهای تاثیر گذار

بر قیمت با توجه به اشتیاق بازار است.

روش بنیادی مطلوبیت یک سهم را بررسی می کند.

روش تکنیکال مقبولیت یک سهم را بررسی می کند.

روش بنیادی قادر به ارزشگذاری بر سهام شرکت تازه

عرضه شده می باشد.

روش تکنیکال در تحلیل شرکتهای تازه وارد به بورس

ناتوان است.

تحلیل بنیادی قدرت و توان یک شرکت را جهت

افزایش ارزش ارزیابی می کند.

تحلیل تکنیکی زمان ورود و خروج به سهم را مشخص

می کند.

تهیه شده در مرجع آموزش بورس و بازارهای مالی – آموزش صفر تا هزار بورس www.abcBourse.ir

اصطلاحات و دانستنی های مقدماتی بورس

انواع بازارها – بازار اول – بازار دوم - بازار پایه (الف – ب – ج) بازار SME در بورس

آموزش تحلیل تکنیکال بورس قسمت اول

تحلیل ,قیمت ,یک ,بازار ,تکنیکی ,سهام ,تحلیل تکنیکی ,است که ,تحلیل گر ,یک سهم ,می شود ,معایب تحلیل تکنیکی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

زیبایی های طبیعت ایران جهان پرچم،فروش پرچم،تولید پرچم،خرید پرچم،چاپ پرچم، رومیزی،پرچم تشریفات،پرچم اهتز عالــــــــــــم عشــق زنده رود باغبادران hotnetwpencue Heidi's info تعمیرات یخچال وانواع کد خطای یخچال turpillnabrough liboxdeni مجنون مست ( دل نوشته های ادبی و هنری حسن بنی عامری : داستان نویس )